نگاه مظلوم و پاک کودکانه شان لبریز ترس است. کودکی برایشان با خنده و بازی و پریدن و شیطنت معنا نشده که با مقاومت و دوام و ایستادگی تعریف شده است. کودک فلسطینی زندگی را در بازی نمیآموزد که زیر رگبار آتش و انفجان میآموزد. کودک فلسطینی فردادر گرو درس و مدرسه نمیبینید چرا که یا مدرسه ویرانست یا معلم شهید یا در جبهه مقاومت است.
کودک فلسطینی در خانه سرگرم بازی با اسباب بازی هایش نیست زیرا که خانه ای از شر آتش دشمن باقی نمانده یا آغوش گرما بخش پدر و مادر دیگر آنجا نیست. کودک مظلوم غزه و فلسطین خوب میدانید گلوله و آتش چه اندازه بی رحم است و دوام آوردن در مقابل آن چقدر دشوار و باید با شانههای کوچک خود، قوی باشد تا بسازد روزگاری که اشکش از سر شوق صورتش را بخیساند و بازی را در سرزمین امن خود از سر گیرد. این محقق نمیشود مگر آنکه همه عدالت جویان و حامیان صلح دست به دست هم دهند و در مقابله با این ظلم بی پایان بایستند. حمایت از کودک فلسطینی دین و مذهب و نژاد و کشور نمی شناسد و آیینی به نام انسانیت است که اینجا حرف اول را میگوید.
اشک و خون و زخم و درد…..کلماتی که خلاصه ای از زندگی کودک فلسطینی است که بیش از در حدود شصت سال است که بزرگسالان و کودکان فلسطینی از جنگی نقشی در آغاز آن نداشتند رنج می برد و در طی آن همه انواع رنج و بدبختی را سپری کرده است. آنها در این جنگ نابرابر، در مقابل آتش و گلوله و تانک هیچ چیزی جز سنگ بر دوش ندارد، و این بزرگترین قیامی که بشریت تا به حال در برابر یک قدرت اشغالگر در طول دوران خود شاهد بوده است. این کودک که در چادر زندگی می کرد و به دنیا آمده بود، عادت به سیری نداشت و طعم تلخ از دست دادن عزیزان و خانواده اش را در تهاجمات مستمر اشغالگران چشید و خانه کوچکش را دید که توسط بولدوزر اشغالی ویران شده بود و مقررات منع آمد و شد مانع شد. با رسیدن به مدرسه و گلولههای سربازان بهترین دوستانش را از او ربودند، این کودک با وجود این همه غم و درد هنوز هم دوران کودکیاش را پشت سر میگذارد، او همچنان آرزوی زندگی کودکی خود را مانند همه بچههای دنیا دارد. به امید روزی که جنگ و خونریزی در هیچ گوشهای از این جهان پهناور نباشد.
- ۰ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر